شبکه افق - 25 دی 1399

سینمای "عماّر"؛ هرچه "سینما" تر، هرچه "عمار"تر - قسمت سوم - (هنر و هنرمند، از سیرت تا صورت )

سومین جشنواره سینمایی عمار _ یادمان حماسه مقدس ۹ دی _ نشست ( چهارسطح "سینمای دینی" ) _ دیماه ۱۳۹۲

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سوم؛ رفتارسازی، سبک زندگی. امروزه هیچ چیز امروز به اندازه سینما نمی‌تواند در سبک زندگی جامعه ما اصلاحات ایجاد کند. همین‌طور که از طریق همین سینما سبک زندگی و الگوی مصرف ما هدف قرار گرفته است. آن وقت ما آن‌قدر اشکالات داریم. ببینید الآن ازدواج‌های ما و طلاق‌های ما غلط است. عزاداری‌هایمان و مجلس عروسی‌هایمان غلط است. در روایات که نگاه می‌کنیم می‌بینیم ما گاهی اوقات درست خلاف آن‌ها را با برنامه عمل می‌کنیم! می‌گویند کسی که از دنیا رفته تا سه روز یا یک هفته برایش غذا ببرید همه ما سر خانواده میت می‌ریزیم تا یک هفته باید به ما غذا بدهد. در روایات می‌فرماید که اگر همسرش فوت کرد این وفاداری نیست که دیگر تا آخر عمر ازدواج نکند، ما خیال می‌کنیم این وفاداری است! خیال می‌کنیم اگر کسی بعد از فوت همسرش ازدواج کرد این خائن است! دیدید در عزاداری‌ها الآن چقدر گل می‌خرند چند میلیون تومان گل می‌خرند می‌دهند که کل آن هم بدعت است و هیچ فایده‌ای برای میت ندارد فقط ضرر است همه را هم دور می‌ریزند. میلیون‌ها تومان پول. ما اصلاً در اسلام ریختن گل روی قبر نداریم، به جای آن می‌گویند 1) برای میت استغفار کنید، نماز بخوانید و دعا کنید. 2) برای او و از طرف او صدقه بدهید فقیران و گرسنگان را به نیت او سیر کنید، یعنی به بشر کمک کن، به آدم‌های زنده بخاطر او و بخاطر خدا کمک کن! این به او می‌رسد. 3) از او به خیر و نیکی یاد کنید اما مبالغه نکنید. دیدید در مجالس ختم می‌گویند این بهترین آدم دنیا بوده ولی تا حالا او را نشناختید. در روایات داریم این هم خیال است. این که کسی از دنیا می‌رود شروع می‌کنند علیه او حرف می‌زنند این هم بد است. فرمود «أذکروا موتاکم بالخیر». عزاداری‌ها از این گل‌هایی که می‌خرند فرمودند که ما گل ریختن روی قبر نداریم این‌ها را از توی همین فیلم‌ها و غربی‌ها یاد گرفتند. گفتند فاتحه بخوانید، برایش طلب مغفرت بکنید، صدقه بدهید، کمکش کنید بعد گفتند بروید به یتیمانش، به همسرش و خانواده‌اش برسید و مشکلات او را حل کنید. تا یک هفته می‌گوید برایشان غذا ببر چون آن‌ها الآن پریشان هستند، ولی تا یک هفته مردم خانه این‌ها مهمانی می‌روند. ولی شما عروسی‌ها و عزاداری‌ها و مهمانی‌های ما را نگاه کنید! معامله و خرید و فروش را نگاه کنید. در روایات می‌فرمایند مشخصه بازار و معامله اسلامی این است که دروغ نمی‌گویند، چانه نمی‌زنند، قسم نمی‌خورند. این بازارهای ماست! دروغ می‌گویند، قسم می‌خورند و همه چانه هم می‌زنیم. خب این سبک زندگی ما خیلی مشکل دارد. سبک زندگی عقلانی – اخلاقی اسلام است که می‌تواند بزرگترین سوژه باشد و هزاران هزار فیلم که با مخاطب جهانی ساخته شود. حداقل در این 4 دسته، یا حداقل یک عبادت را معنادار نشان دهند. خیلی وقت‌ها معنی عبادت را نمی‌فهمیم. یک وقتی من در مکه بودم در طواف خانه خدا، یک خانمی آمد گفت من نمی‌فهمم که هی دور این خانه بچرخیم یعنی چه؟ برای چه می‌چرخیم؟ گفتم خانم این را قبل از این که بیایی باید سؤال کنی نه این که حالا که آمدی باید سؤال کنی. بعدش هم تا توضیح ندهند شما نمی‌فهمی که وقتی داری دور یک چیزی هفت بار می‌چرخی می‌گویی دورت بگردم تو اصلاً از این سیگنال عشق چیزی نمی‌فهمی و نمی‌فهمی که این عشق بازی است که هفت دورش بچرخ که دارم دورت می‌گردم. همین را هم شما نفهمیدی؟ خب حالا اگر کسی بیاید مفاهیم عبادی اسلام را در یک فیلم، درست مطرح کند، مسئله رمی جمرات، مسئله طواف، مسئله ذبح، ابراهیم پدر ایمان، یک کسی بیاید قضیه حضرت موسی(ع) را نشان بدهد، بیشترین پیامبری که در قرآن نام او برده شده است حضرت موسی(ع) است، یکی از دلایل آن این است که یک هجرت بزرگ اجتماعی و تاریخی در تمدن‌سازی توحیدی برای اولین بار کرده است. بیشترین نام در قرآن حضرت موسی(ع) آمده است. خب این قضایای حضرت موسی(ع) که می‌فرماید «فیه ذکرکم». یا حضرت یوسف(ع). ببینید تاریخ این‌ها لازم است ولی کافی نیست. حضرت یوسف(ع) مظهر تقوای جنسی است،‌ آموزش تقوای جنسی به بشر است. دیگر هیچ کس موقعیت به خوبی حضرت یوسف(ع) گیرش نمی‌آید که او ملکه درها را بسته، هفت در را قفل کرده، آرایش کرده، هیچ کس هم نیست، بعد می‌گوید «هَیْتَ لَکَ» خودش را تقدیم می‌کند، بعد این در می‌رود! این فرار می‌کند! باز او دنبال او می‌دود، یقه‌اش را می‌گیرد و لباسش را از پشت پاره می‌کند، بعد او را متهم می‌کنند به زندان می‌رود، تا آخر می‌گوید «... رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ...» (یوسف/ 33)؛ خدایا زندان را ترجیح می‌دهم بر آنچه که من را به آن دعوت می‌کنند. خب خداوند حضرت یوسف(ع) را می‌آورد دست‌کم برای آموزش تقوای جنسی به کل بشر است. هر پیامبری را که می‌گوید برای یک آموزش به بشریت است. مثلاً قارون که ثروتمند بوده، می‌دانید که او مذهبی بوده ملحد نبوده، مذهبی سرمایه‌داری بوده که بعد هم گفت این‌ها تخصص خودم هست! قرآن می‌فرماید گفت این‌ها علم «مِن عندی» است! تخصص خودم است! همه چشم‌ها متوجه این شد. قرآن می‌فرماید همه گفتند کاش ما به جای این بودیم. الگو شد! بعد که خصم‌الارض شد خدا گفت توی دریا نه، همین در خشکی تو را غرق می‌کنم، خصم‌الارض شد و زیر زمین رفت، مردم گفتند خوب شد ما جای این نبودیم! این‌ها داستان نیست این‌ها واقعیت‌هایی است که همین الآن هم در جریان است. نوع نگاه آدم‌ها را اگر بتوانید به حق و تکلیف تغییر بدهید، اگر بتوانید یک فیلمی بسازید که فردا توی بازار دروغ و کلاهبرداری کمتر بشود یک سینمای دینی است. فیلمی ساختید طلاق را پایین آوردید، اعتیاد به مواد مخدر را شکستید و طرح سؤالی کردید، پاسخی دادید، تمام آن‌چه که اسلام به عنوان ضدارزش می‌شناسد تضعیف کردید و توانستید ارزش‌ها را احیاء کنید، ببینید این‌ها مسائل مهمی است، همان تبدیل ماده به معناست. ارتباط بین طبیعت و ماوراء طبیعت را درست برقرار کردن، این سینمای دینی می‌شود. مأموریت سینمای دینی این است ارتباط طبیعت و ماوراء طبیعت را برقرار کند. مصادیق حقوق شرعی و اجتماعی را به مردم آموزش بدهد. این‌قدر ما از این مسائل در روایات داریم که من چندتای آن را برای شما عرض کنم.

عبارت "پاپ فرانسیس" را برای شما بگویم که بعضی‌ها می‌گویند ایشان "لوتر جدید" است. می‌گوید: ما با تفکر و دعا، فهم جدیدی از بعضی از عقاید به دست آوردیم. یک انقلاب فهم شده است. کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد. برای چی؟ برای این که همه باید جذب بشوند! هر کثافت‌کاری می‌خواهید بکنید بکنید ولی با ما باشید! حقیقت که مهم نیست! زیرا این مسئله با عشق خداوندی تعارض دارد. الآن فهمیدند، بعد از دو هزار و این همه سال، تازه ایشان فهمیدند که اعتقاد به جهنم با عشق و محبت خدا منافات دارد بقیه پاپ‌ها و تاریخ و خود حضرت مسیح و انجیل و تورات، این‌ها را نمی‌فهمیدند! آدم و حوا داستانی بیش نیستند! این حرف‌ها را برای جذب می‌زند. ببینید هنرمند هم از این کارها را می‌کند شما که برای جذب مخاطب از پاپ، پاپ‌تر نمی‌شوید! آدم و حوا داستانی بیش نیستند، همچنین خداوند قاضی نیست بلکه دوستدار بشریت است یعنی قضاوت نکنید که چه چیزی حق است و چه چیزی باطل است؟ همه حق‌اند! خداوند قصد محکومیت کسی را ندارد! چطور ندارد؟ این تهدیدهایی که خداوند در قرآن و انجیل و تورات می‌کند پس چیست؟ می‌گوید این‌قدر جهنم مشتری دارد که مدام می‌گوید «هَل مِن مزید؟» بازم هست بیشتر بدهید. این‌طوری است چطور شما می‌گویید خداوند این‌طور نیست؟ مثل زمان 70- 80 که مدام به همه فحش دادند توی روزنامه‌ها و... که بازدوباره دارد همه آن‌ها شروع می‌شود. برداشته بودند عکس امیرالمؤمنین(ع) را روی یک مجله زده بودند ذوالفقار را از دستش برداشته بود و دسته گل توی دست علی گذاشته بود! که ذوالفقار را ولش کنید دسته گل است! خب مردک دسته گل برای کیست ذوالفقار برای چه کسی بود؟ ذوالفقار علی برای رهبران پلشتی و فساد و ظلم در جهان بود. تو داری علی‌بن‌ابیطالب را خلع سلاح می‌کنی و شمشیر ضد ظلم را از دست علی بیرون می‌کشی برای این که آن‌ها خوش‌شان بیاید؟ چون محرومین که از ذوالفقار علی(ع) نمی‌ترسند. بشریت که می‌داند این ذوالفقار حامی بشریت و مظلومیت است. برای این که چه کسی خوشش بیاید آن ذوالفقار را از دست علی بیرون کشیدی! آن ظالمینی که از این ذوالفقار می‌ترسند.

حالا ببینید پاپ چه می‌گوید! می‌گوید داستان آدم و حوا یک اسطوره است! جهنم تنها کنایه است! واقعیت ندارد. تمام ادیان صحت دارد، همه خوب هستند همه حق‌اند، بت‌پرست، شیطان‌پرست، خداپرست، مسیح‌پرست، همه حقید. چرا؟ از قلب همه افرادی سرچشمه گرفته که به خداوند ایمان دارند! اتفاقاً در قرآن می‌فرماید پیامبران می‌آمدند به اشراف و دزدان و جریانات ضد عدالت می‌گفتند که آقا این کار را نکن! می‌گفتند برای چه؟ تو چه کاره‌ای؟ گفت من از طرف خدا آمدم. قرآن می‌فرماید که آن‌ها می‌گفتند آخر تو که هستی که از طرف خدا آمدی؟ آدم قحطی بود تو را فرستادند – این‌ها در قرآن آمده است – می‌گفتند جنابعالی کی هستی که خدا تو را فرستاده، این همه آدم حسابی! پولدار می‌خواست که ما بودیم، آدم‌های محترم می‌خواست که بودند، جنابعالی کی هستی که از وسط بیابان آمدی گفتی پیامبری؟ هی هم از خدا برای ما نقل قول می‌کنی؟ بعد این قسمت را می‌گوید که فساد نکنید و ترازوهایتان را درست کنید، این یکی از پیام‌های قرآن است. اگر شما یک فیلمی ساختید که به جامعه گفت «أفوا الکیل و المیزان» پیمانه‌ها و ترازوهایتان را درست کنید. جامعه دینی جامعه‌ای است که ترازوها و پیمانه‌هایش درست کار کند. این سینمای دینی است. بعد پیامبر با او حرف می‌زند، دیدید این آیه قرآن است، صراحتاً به پیامبر می‌گویند «الصلاتک» آیا همین نمازت به ما می‌گوید که دست از این کارهایمان برداریم؟ نماز چه ربطی به این مسائل و سیاست دارد؟ «الصَلاتُک» نمازت این حرف‌ها را به تو می‌زند؟ بعد گفتند یا ساکت می‌شوی یا «إنک من المرجومین» سنگ‌بارانت می‌کنیم حرف دهانت را بفهم! همه ما خدا را قبول داریم، همه ما اخلاق و معنویت را قبول داشتیم، تازه از تو هم خداپرست‌تر بودیم تازه تو می‌گویی یک خدا را بپرست ما داریم هزاران خدا را می‌پرستیم! تو آمدی داری اختلاف و دعوا راه می‌اندازی! دهانت را ببند و الا تو را سنگباران می‌کنیم. آخر تسامح این‌هاست. به لحاظ تعداد پیروانش بزرگترین مذهب جهان است، که البته اکثرشان هم با زور و شمشیر در 18 و 19 این‌ها مسیحی شدند. همین آمریکای لاتین و همه جا. بزرگترین مذهب است. رهبر آن می‌گوید: «کلیسا در گذشته در مورد بعضی از مسائل اخلاقی به شکل نادرستی برخورد کرده است اما امروز به نقش خود به عنوان قاضی پایان داده است.» این حرف درست است منتهی در مورد کدام قضاوت‌هایتان؟ می‌گوید: «کلیسا از این پس، آغوش خود را به روی همه گروه‌های مختلف از جمله همجنس‌بازان باز می‌کند.» شما هم، همجنس‌بازید! هم خداپرستید! این‌طوری هم می‌شود. تا حالا می‌گفتند این‌طوری نمی‌شود ولی ما می‌گوییم می‌شود! «هجنس‌بازها، لیبرالیست‌ها، کمونیست‌ها» حالا این‌ها را کنار هم می‌آورد «افراد طرفدار سقط جنین، افراد با میل‌های جنسی گوناگون» میل‌های جنسی‌تان با هم فرق می‌کند حق و باطل نداریم، «کلیسا آغوش خود را برای هم گشوده است» از آن‌ها می‌خواهد به آن‌ها بپیوندند زیرا همگی خداوند را دوست داریم، شما هم خدا را دوست دارید! ما هم خدا را دوست داریم «اعلام می‌کنیم حقیقت دین، قابلیت تغییر دارد! دین باید پیشرفت کند و با زمانه جلو بیاید» خب قوم لوط که خیلی پسرفت است! تازه داری به قوم لوط برمی‌گردی این که خیلی پسرفت است! چند هزار سال به عقب برگشتی! این‌ها که بود، این‌ها چیزهای تازه نیست که شما می‌گویید پیشرفت کنید! فرعون و نمرود همه بودند هیچ کدام این‌ها تازه نیستند، این‌ها پیشرفت نیست، این‌ها پسرفت است. بعد می‌گوید که «همه ما و شما خداوند را دوست داریم، وقت آن رسیده که تعصب را کنار بگذاریم، اعلام کنیم که حقیقت دین قابل تغییر و قابل پیشرفت است، بطوری که حتی کافران نیز وجود خدا را به رسمیت می‌شناسند و سپس روح خود را خالص کنند» یعنی کافر، کافر بماند و خدا را به رسمیت بشناسد روحش خالص می‌شود؟ خب اگر این است که چه احتیاجی به تو و دین است؟ آخرین عبارت او هم راجع به انجیل است که می‌گوید «انجیل، کتاب مقدس مسیحیان است، با وجودی که کتاب زیبایی است اما در آن کلمات و عبارات زیادی است که همه را به تعصب دعوت می‌کند و به محاکمه فرا می‌خواند» چون بالاخره جاهای زیادی از انجیل و تورات هم می‌گوید اینها کافرند، این‌ها مؤمن هستند، این حق است و آن باطل است، دعوت به مرز اخلاق و ضد اخلاق می‌کشد، بالاخره از طرف خداست و در آن حق و باطل هست. حالا یک چیزهایی هم قاطی آن کردند. کتاب زیبایی است ولی تعصب است چون محاکمه می‌کند و قضاوت می‌کند، «در حالی که زمان آن رسیده تا بخش‌هایی از انجیل مورد بازبینی قرار گیرد» البته ما که هزار سال پیش گفتیم که باید مورد بازبینی قرار گیرد چون شما خیلی آن را انگولک کردید! و چیزهای زیادی قاطی آن کردید. ولی جناب آقای پاپ، رهبر معنویت، تو چه چیزهایی را می‌خواهی در آن اصلاح کنی؟! سپس اظهار امیدواری کرد که بعضی از قوانین ما باید تغییر بدهیم.

این که داشتم عرض می‌کردم که شما بخشی از این روایات را – این آخر عرایضم هست خواهش می‌کنم دقت کنید – این که کسی کسانی ممکن است بگویند سینمای دینی به مفهوم سمبلیک، دین به مفهوم نمادین، بعضی‌ها خیال می‌کنند این سینمای دینی است، یعنی دین، یک مفهوم رمزیِ سمبولیزم معنوی انتزاعی است، دین به عنوان نمادهای مقدس، فقط مناسک، رمزگونه‌گی، فلسفه نیاز آن هم این است که حالا در مدرنیته می‌گفتند معنا چرند است آن را کنار بگذارید، همه چیز ماده است! به دنیا و صنعت و اقتصاد و ثروت و قدرت و زور بچسب این حرف‌ها چیه؟ بعد دیدند که دچار تحول شدند، با حذف معنا حتی امنیت هم ندارند، رفاه هم به دردش نمی‌خورد، در مرفه‌ترین جوامع این‌ها بیشترین خودکشی‌ها و افسردگی‌ها را دارند و داروی اعصاب باید مصرف بشود. دید برای دنیایش مشکل درست می‌شود اگر بگوید کلا معنا دروغ است، لذا در دورة سینمای پست‌مدرن که الآن درگیر آن هستید فیلم‌هایی که می‌بینید در آن اخلاق و معنویت را با ماتریالیزم و مالیخولیا و شهوت و سکس و تقوا همه با هم قاطی است، پست مدرن است! در این نگاه پست‌مدرن، کم‌کم دین به عنوان نمادهای مقدس، رمزگونه پذیرفته می‌شود. این خرافاتی که باید به آن احترام بگذاریم، حتما کسانی به این خرافات احتیاج دارند که این‌ها را درست کردند! احترام بگذاریم! بالاخره پرستش یک فوایدی هم در دنیا دارد! معناسوزی واقعی مدرنیته و سکولاریزم حالا معناسازی مصنوعی پست‌مدرن! معناسوزی واقعی، معناسازی ساختگی! معنویت و اخلاق و ساختگی! یک تیکه از اسلام، یک تیکه از بودیزم، یک تیکه از عرفان‌های قلابی، یک کم از سرمایه‌داری، همه را با هم مخلوط کنیم! مدیتیشن، تمرکز، از آن طرف فلان، همه را با هم قاطی کن. مرز حق و باطل هم نیست. از آن طرف هم می‌بینیم پاپ می‌گوید اگر یک نفر در این دنیا وکیل و سخنگوی خدا بود، آقای پاپ بود که ایشان هم خودش دارد می‌گوید همه این‌ها چرند بوده! آن که اساطیر بوده! این هم که این‌طوری بوده! از این به بعد دیگر قضاوت نمی‌کنیم! انجیل هم باز می‌خواهیم نصفش کنیم! شما می‌خواهید از پاپ مقدس‌تر بشوید؟!

خب، بازسازی سنت به اسم سینمای اخلاقی و معنوی پست‌مدرن این‌طوری می‌شود. بازسازی سنت در چارچوب و قالب مدرنیته، کاملاً منفعلانه، اضطرار در برابر اَشکال در حال تغییر زندگی؛ طبق این تعریف تفسیر فرهنگی می‌دهید از نمادهای مقدس به عنوان دین؛ مهم هم نیست چه دینی، هر دینی. شیطان‌پرستی، مریم و مسیح‌پرستی و خداپرستی با بت‌پرستی همه با هم مساوی‌اند! بالاخره پرستش هست. رسانه،‌ وساطت می‌کند تا در هر زمینه و چارچوب فرهنگی در سطوح تحلیلی مختلف چارچوب‌های نمادینی ساخته بشود که برای همان جامعه معنادار است. لذا شما می‌بینید قبلاً در سینمای این‌ها اهانت‌های خیلی صریح به اسلام خیلی زیاد می‌شد، اصلاً معجزه، معنویت و اخلاق مسخره می‌شد؛ الآن دیگر این کارها نمی‌شود ولی همه چیز دارد عادی‌سازی و سکولاریزه می‌شود. مثلاً یک زمانی در سینمای غرب شما طی‌الارض، معجزه، باطن‌بینی، این حرف‌ها اصلاً معنا نداشت و خرافه بود، اصلاً چنین فیلمی در دورانی بچگی و کودکی ما اصلاً چنین فیلم‌هایی نبود! الآن بازار قالب در خط مسائل شبه‌ماوراء طبیعی رفته است، شکستن سد مکان، زمان، واقع‌ لاواقع که معلوم نیست چیست؟ حق و باطل همه فلان می‌شود، بعد می‌بینید همه در این فیلم‌ها طی‌الارض می‌کنند! از این‌جا به آن‌جا می‌رود! زمان، مکان، می‌رود آخرت، می‌‌آید دنیا، باطن همه را می‌بیند، پیشگویی می‌کند، یعنی یک زمانی این‌ها خرافه بود حالا این خرافه عمومی شده و همه این کار را می‌کنند! دیگر معجزه نیست. معجزه وقتی معجزه است که همه آن کار را نکنند. اسمش روی آن هست معجزه یعنی عاجزکننده، یعنی بقیه عاجزند. ولی این یک معنویت اخلاقی است که هیچ کس عاجز نیست. حالا دیگر همه پیامبرند! همه خدایند! حالا دیگر مرز خدا و شیطان معلوم نیست. مرز مکاشفه سیاه و مکاشفه ربّانی معلوم نیست. همه نگاه برزخی دارند! می‌بینید طرف شرابخوار است، زناکار است، همجنس‌باز است بعد نگاه برزخی دارد! باطن طرف را هم می‌بیند! خیلی هم اخلاقی است! خیلی مؤدب و اخلاقی است! سخاوت، گذشت، فداکاری،‌ هوش، عقلانیت، شعور، مدارا، اخلاق، همه این‌ها هست زنا و لواط و شرب خمر و کفر و شرک هم هست، همه با هم هست. این در حوزه پست مدرن اخلاق، مرزها را جمع کرد. در دوران به اصطلاح مدرنیته کفر خشن بود هر چیز غیر مادی را تمسخر و حذف می‌کرد می‌گفت این چرندیات چیست که می‌گویید! ولی حالا همه چرندیات همه مقدس هستند! این آقا هم گفت که همه مقدس هستند! می‌گوید فرآیند معنادهندگی دیگر برای او نیاز به دین نداریم، دین خودش معنا ندارد تا بخواهد به چیزی معنا بدهد، معنای دینی تمام شد! از این به بعد به جای دین، از طریق هنر، و این مکاتب علوم اجتماعی و... از این طریق، هرکس برای خودش و به حَسَب خودش برای خودش معنا بسازد! معناسازی، هیچ چیزی در این عالم معنا ندارد.

پریشب یک آقایی در یک شبکه‌ای داشت راجع به علوم انسانی بحث می‌کردند یکی‌شان خیلی قشنگ می‌گفت که، اول صحبت‌هایش بسم‌الله الرحمن الرحیم گفت بعد هم خیلی قشنگ گفت که می‌دانید که دیگر دوران متافیزیک گذشته – حالا ما نمی‌دانیم که از کجا ما باید این‌ها را بدانیم – گفت دوران متافیزیک که گذشته، دیگر دین و متافیزیک به چیزی که نمی‌دانند معنا بدهند! می‌دانید که جهان کلاً بی‌معناست! آن وقت در علوم اجتماعی باید به آن معنا داد. ما این‌ها را نمی‌دانیم جنابعالی فقط این‌ها را می‌دانید. تو هم نمی‌دانی بلکه رفتی از توی کتاب ماتریالیست‌ها این‌ها را خواندی، ما اینها را نمی‌دانیم بلکه خلاف این را می‌دانیم. این می‌گوید جهان معنا ندارد با سینما و هنر و روشنفکری ما آن را معنادار می‌کنیم! کدام معنا؟ با این معنا که هرکسی خودش دلش می‌خواهد. ما حق و باطلی نداریم.

سبک‌های مختلف زندگی است! همه نسبت به همدیگر دیگراندیش هستند! همه نسبت به همدیگر دگرباش هستند! به کسی نگو کافر یا فاسق، بلکه او دگرباش و دگراندیش است. تو هم دگرباش و دگراندیش باش! او دوست دارد سبک زندگی را با ازدواج، این دوست دارد بدون ازدواج، این دوست دارد با همجنس، او دوست دارد با غیر همجنس! این‌ها سبک‌های مختلف باشیدن است! و اندیشیدن است! الآن اگر شما بگویید سینمای معنوی و اخلاقی، کسی جلوی شما نمی‌ایستد ولی اجازه نمی‌دهد که معنا و اخلاق با عقل و وحی تعریف بشود، اجازه نمی‌دهند تعریفش کنید. چون ایشان می‌گوید حاکم و قاضی! ما قاضی نیستیم ما قضاوت نمی‌کنیم، همه خوب هستند، همه درست می‌گویند. می‌گوید «بازسازی فرهنگ‌ها از طریق فناوری رسانه و امکان هر نوع چرخش فرهنگی در هر مقطعی و در هر جامعه‌ای».

این مُرداک صهیونیستی که پدر تعداد زیادی از این رسانه‌هاست، اخیراً هم می‌دانید که ایشان جزو هیئت مدیرة فیس‌بوک هم شد، این‌ها همه جا را کنترل می‌کنند. می‌گوید که داریم کاری می‌کنیم که دین هم به این شکلی که ما می‌گوییم باید رسانه‌ای شود! یعنی در چارچوب فرهنگ ما، جامعه در حال تغییر، آن‌طوری که ما دین را تفسیر می‌کنیم، ما نباید ضد دین حرف بزنیم، دین یک نیاز بشری است یک واقعیتی است ضمن این که خیلی‌ها آمدند ریشه آن را بزنند ریشه خودشان زده شد. دین را نمی‌شود محو کرد، علیه معنویت و اخلاق نمی‌شود صریح حرف زد، ولی می‌شود آن را مدیریت کرد! می‌شود گفت این هم یک سبک معنویت است، این یک سبک اخلاق است، این یک سبک دین‌داری است، به عنوان نوعی فرهنگ بشری سنتزی از شفاهی بودن دین و نسبت دین و آیین‌های جمعی و مناسکی با رسانه که اسم آن را رسانه‌ای کردن دین می‌گذارد و می‌گوید در تمام مذاهب می‌شود این کار را کرد، در اسلام مشکل‌تر است، چون چندجانبه است. چون می‌گوید بعضی از ادیان یکی می‌گوید فقط معنویت، آن یکی می‌گوید فقط اخلاق، آن یکی می‌گوید فقط بنیادگرایی سیاسی، ولی اسلام یک چیزی است که همه را گفته است. در بحث‌های اخلاقی می‌روی می‌بینی لطیف‌ترین مباحث عرفانی و اخلاقی است. می‌آییم در حوزه حقوق اجتماعی می‌بینیم ریزترین حقوق مادی را، حقوق متقابل زن و شوهر، شاگرد و معلم، خریدار و فروشنده، فقه دارد. می‌رویم در حوزه سیاست می‌بینی یک انقلاب تمام عیار است تمدن سازی دارد. به حوزه عقلانیت اجتماعی می‌رویم می‌بینیم تعداد زیادی آیات و روایات دارد راجع به تمدن‌سازی؛ به حوزه حق و تکلیف می‌رویم و... می‌گوید رسانه‌ای کردن اسلام به این شکلی که ما می‌خواهیم هم باشد و هم نباشد، اسمش باشد ولی رسم آن نباشد، این کار مهمی است و مُرداک می‌گوید اگر از پس این برنیاییم تمدن غرب در دهه‌های آینده، در این قرن و از سال 2000 به بعد، در آغاز هزاره سوم در برابر این رقیب تاب نخواهد آورد، بخصوص که اگر این‌ها به عرصه هنر و سینما بیایند. – البته "بخصوص" آن را من دارم می‌گویم – می‌گوید باید این فرآیند را به این شکل مدیریت کرد. بحران فرهنگی را باید به این سمت آورد. معنابخشی دین. دین روانشناختی شده، یعنی دین، به عنوان روان‌درمانی، فقط در این حد. مثل ماریجوآنا که برای بعضی‌ها این کار را می‌کند! شنیدید هفته پیش که خرید و فروش ماری‌جوآنا در بعضی از ایالات آمریکا رسمی شد! یعنی در بقالی‌ها رسماً بفروشند! تا حالا می‌فروختند همه گرفتار آن هستند ولی قانونی نبود حالا قانونی شد اسمش این بود که این یک سبک زندگی است آزادی سبک‌های مختلف زندگی، هرکسی هر سبکی را می‌خواهد تجربه کند! بحث هویت‌فروشی، بازار کالای فرهنگی، تبدیل کردن دین به کالایی برای عرضه و تقاضا، و واسطه‌ای در معناسازی تحت عنوان فرهنگ رسانه‌ای شده. ببینید که هر کدام از این‌ها به اخلاق در سینما، فرهنگ در سینما، و اصلاح سبک زندگی از طریق سینما چقدر مؤثر است. اولاً خود ما با این سبک آشنا بشویم، یعنی در روایات ما می‌گوید جزو سبک زندگی اسلامی، مثلاً یکی آن همیشه معطر بودن است، در روایت داریم یک خانم عطرفروشی در مدینه بود از او پرسیدند که بهترین مشتری تو کیست؟ گفت بهترین مشتری من محمد است. گفتند چطور؟ گفت گران‌ترین عطرها را این می‌خرد، پولی که برای عطرش می‌دهد از پول غذا بیشتر است. خرج عطرش بیشتر می‌کند. یک وقتی یکی از دوستان می‌گفت این توصیفاتی که راجع به پیامبر(ص) ‌آمده اگر نگویی راجع به پیامبر است می‌گویند این سوسول است بروید او را بگیرید! چون موهایش را که روغن می‌زده، چشم‌هایش را که سرمه می‌کشیده، چون آن‌جا رسم بوده؛ گران‌ترین عطرها را هم که می‌زده، در یک روایت دیدم که پیامبر طوری موهایش را چرب می‌کرده که یک پارچه روی شانه‌هایشان می‌انداختند که این چربی روغن لباس ایشان را چرب نکند. و از این قبیل مسائل.

خب، در روایت می‌گوید کفش خوب بخر، یعنی کفش مناسب. طرف می‌گوید اگر من ده دست لباس داشته باشم این اسراف است؟ فرمودند اگر بیجا مصرف کنی اسراف است. یعنی با لباس مهمانی اگر سر کار رفتی این اسراف است. اما اگر لازم داری یک لباس برای مهمانی و یکی برای سر کار، این اسراف نیست. مگر این که در شهر تو و همسایگی تو کسی هست که تو ده‌تا لباس داری ولی او یکی هم ندارد، آن وقت باید بخشی از آن‌ها را برای او بفرستی. از امام رضا(ع) می‌پرسند که یک زندگی عقلانی اسلامی چه زندگی‌ای است؟ می‌فرمایند که سبک زندگی اسلامی 10 تا خصلت دارد: از این بُعد، حالا از ابعاد دیگر، خصلت‌های دیگر. می‌فرمایند عقل شما کامل نیست مگر این که این 10 تا خصلت از شما در جامعه دینی دیده شود: 1) امید خیر از تو برود. یعنی هرکس هر مشکلی دارد به فکر تو بیفتد. این‌هایی که تو را می‌شناسند اولین کسی که به ذهن‌شان می‌آید که پیش او بروند اسم تو باشد. امام رضا(ع) می‌گویند این زندگی شیعی است. 2) از شرّ تو، همه در امان باشند. حالا شما یک فیلمی بساز زندگی یک کسی را بساز که این ده تا خصلت را دارد. انگار که شما روایت امام رضا(ع) را سینمایی کردید منتهی هنرمندانه. از شرّ تو در امان باشند یعنی هیچ وقت هیچ کس از تو نترسد. امام رضا(ع) فرمودند مسلمان کسی است که هیچ کس از او نترسد و از ناحیه او احساس خطر نکند. البته ظالم نه، آدم‌های معمولی. نگویند وای باز آمد، فلانی آمد مواظب باشید. در روایت فرمودند اگر یک کسی یک جایی برود که بگویند این باز آمد، فرمودند این جزو شیعیان ما نیست. باید خوشحال بشوند که دارد می‌آید. – مثل شماها که امشب خوشحال شدید من دارم می‌آیم – 3) خیر کم را از دیگران زیاد بشمارد و 4) خیر زیاد را از خود کم. یعنی کارهای خوبی را که خودش زیاد می‌کند به چشمش کم بیاید، کار خوب دیگران ولو کم به چشم او زیاد بیاید. فرمودند این زندگی اسلامی است. 5) هر کمکی از او خواستند دلتنگ نشود. نگوید ای بابا باز این آمد از ما کمک می‌خواهد! بلکه خوشحال بشود نه ناراحت. 6) از آموختن خسته نشود. 7) فقیر ماندن در راه خدا برایش از ثروتمندشدن در مسیر باطل و از طریق باطل محبوب‌تر باشد. یعنی ترجیح بدهد که اگر مجبور است انتخاب کند بین این که یک مرفّه توأم با ظلم و گناه و غصب باشد یا فقیر پاک؟ این‌جا فقیر بودن را بر ثروتمند بودن ترجیح بدهد. فرمودند این علامت مسلمانی اوست. 8) تحقیر شدن در راه خدا را محبوب‌تر بداند از محبوب شدن در راه باطل. یعنی ترجیح بدهد حرف حق را درست بزند ولو با او دشمن بشوند و به او فحش بدهند و او را هو کنند! این را ترجیح بدهد بر این حرف خلاف بزند تا همه برای او کف بزنند و محبوب بشود. 9) گمنامی را بر شهرت ترجیح بدهد. یعنی جاه‌طلبی و شهرت‌پرست نباشد، به هر قیمتی عکس من این‌جا بیفتد و راجع به من صحبت کنند. 10) هیچ کس را ننگرد مگر در دل صادقانه بگوید او از من بهتر است. او از من پاک‌تر است. خودش را از هیچ کس پاک‌تر و بهتر نداند.

حالا من واقعاً سؤال می‌کنم که این ده‌تا خصلت واقعاً در چند نفر از ماها هست؟ اگر یک کسی یک فیلمی ساخت یک چنین آدمی را نشان داد و با آنترناتیوهای یک چنین شخصیت‌هایی را هنرمندانه و درست مقایسه کرد که مردم با این فیلم این روایت حضرت رضا(ع) کاملاً گرفتند، هنرمندانه، اصلاً هیچ تنظیم و دسته‌بندی نکردند. هر کدام از این‌ها را شما از یک نگاه یک هنرمند و فیلمساز به آن نگاه کنید. امیرالمؤمنین(ع) در باب انسانیت، عاطفه و روابط انسانی، بهشت 6 گروه را ضمانت می‌کنم. یکی‌اش این است که کسی در مسیر عیادت یک بیماری بمیرد.

تعریف متّقی؛ اگر شما یک فیلمی ساختید که نگاه مردم به بیمار، بیمارستان، عیادت مریض عوض شد، احساس کردند که دارند به زیارت خدا می‌روند این یک زیارت دینی است. هرچه هنرمندانه‌تر، سینماتر. از امیرالمؤمنین(ع) می‌پرسند که مسلمان، مؤمن، متقی کیست؟ - تعریف ایشان را ببینید - «اَنْفُسُهُمْ عَفیفَةٌ» جان عفیفی دارد، شخصیت او عفیف و پاک است، حیاء دارد نه فقط حیای جنسی، حیای اقتصادی، حیای اجتماعی، «حاجاتُهُمْ خَفیفَةٌ» خرج‌شان کم است. دنگ و فنگ ندارند. ساده‌زیست هستند. «خیراتهم مأموله» همه اسم این‌ها را که می‌شنوند منتظر هستند از آن‌ها به آن‌ها خیر برسد، می‌داند که وجود او و حرف‌هایش به نفع همه است. « شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ » همه از شرّ او در امان هستند هیچ کس از او نمی‌ترسد، «أعمالُهم زاکیه» تمام اعمال‌شان حساب و کتاب دارد یعنی پاک هستند و پاک عمل می‌کنند. «أعیُنُهم باکیه» چشم‌هایشان اشک‌آلود است، اشک آماده است، یعنی رقّت قلب دارد و روح او لطیف است زود گریه می‌کند و زود اشک آن‌ها می‌آید. «قلوبهم وجله» قلب‌هایشان خاشع است، دل‌شان در برابر حقیقت نرم است، اهل لجاجت نیستند. «أنفسهم قانعه» تا منافع شخصی‌شان مطرح می‌شود به حداقل قانع هستند. «شهواتُهم میته» حرص و شهوترانی قالب بر شخصیت‌شان نیست. «وجوههم مستبشره» چهره‌هایشان همیشه باز و خندان است. «قلوبهم محزونه» یک حزن و غم الهی همیشه در قلب‌هایشان هست ولی بروز نمی‌دهند. با مردم لبخند، انتقال آرامش دارند نه اضطراب. در روایت داریم پیامبر(ص) همواره با یک لبخندی در گوشه لبش بود. در روایت داریم هیچ کس پیامبر را محزون ندید، همیشه یک لبخند ملیحی گوشه لبش داشت. «مکظوم غیظه» همیشه کینه خودش را کنترل می‌کرد. امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید متقی کسی است که «مکظوم غیظه» کامل در خودش خشم و کینه را کنترل می‌کند. خشن رفتار نمی‌کند. «فی‌الرّخاء شکور» هر وقت امکانات دارد کاملاً شاکر است، مستقل از خداوند نیست همه را از جانب خداوند می‌داند و وظیفه‌اش را انجام می‌دهد. «و فی المکاره صبور» هر وقت مشکل دارد صبر می‌کند، وقار انسانی خودش را حفظ می‌کند و محکم است. راجع به «حرص» یک کسی یک فیلمی بسازد که مضمون آن این باشد «الرزقُ مقسوم و الحریصُ محروم» رزق، تقسیم شده است، حریص، محروم می‌شود. این که کسی فکر کند من دزدی کنم رزق بیشتری دارم در روایت دارد که این اشتباه در محاسبه است! مثلاً یکی از شما یک فیلم بسازید – چون این را در روایت داریم – روایت داریم که روزی تو معلوم شده که امروز باید به آن برسی منتهی از راه حلال و با زحمت حلال. می‌روی دنبال دزدی و رشوه و... همان مقدار دستت می‌آید نه بیشتر؛ این را برای تو کنار گذاشته بودم که از راه مشروع به آن برسی، تو شتاب کردی از راه نامشروع به همان رسیدی یعنی رزق تو بیشتر نشد تو قرار بود امروز به همین برسی منتهی با زحمت حلال، ولی تو از راه نادرست به آن رسیدی، رزق تو بیشتر نشد وبال تو بیشتر شد! همین را نمی‌شود یک کسی یک فیلمی درست کند؟ من همین را در این فیلم‌های غربی دیدم فیلم‌هایی که این مفاهیم را خیلی زیبا بیان کردند. فیلم‌هایی در همین فیلم‌های غربی و هالیوودی و اروپایی دیدم که مفهوم «اجل» را درست با تفسیر اسلامی بیان کرده است. فیلمی دیدم که وقتی از اول تا آخر فیلم را می‌دیدم حالا غیر از حجاب و شراب و این چیزهایش که خلاف اسلامی است و بین آن‌ها عادی است مفهومی که دیدم این فیلم دارد از اول تا آخر فیلم منتقل می‌کند 10تا حدیث یادم آمد که اگر به او می‌گفتی این‌هایی که تو داری در فیلم می‌گویی همه‌اش در مفاهیم اسلامی ما هست و بعد هم یک وقتی من این را گفتم یکی از دوستان ما مسخره کرد گفت که بله اسلامی است! گفتم آقا اسلامی بودن فیلم چندتا رده و طبقه‌بندی دارد. یک بخش آن همین خصلت‌های اخلاقی است. ممکن است در یک فیلم اسلامی و غیر اسلامی هم بگویند. می‌فرماید: «الحرص یُزری بالمروه» حرص، مروّت و جوانمردی را از انسان می‌گیرد. در روایت امام رضا(ع) فرمودند 5 تا خصلت، این‌هایی که فقط دنبال پول هستند،‌ اصالت پول و اصالت سرمایه، 5 تا خصلت پیدا می‌کنند یکی‌اش این است که قطع رحم می‌کنند! رابطه‌شان را با خویشاوندان‌شان بهم می‌ریزند. دیگر برایشان انسان حرمت ندارد. اگر یک کسی غیر مسلمان و غیر ایرانی یک فیلمی ساخته که این مفهوم حرص را خوب نشان داده است مثل آن "خسیس مولیر"، یا هر کس دیگری، این فیلم یا آن تئاتر را، کاملاً می‌توانی بگویی این مفهوم را به لحاظ الف و ب و ج یک مفهوم اسلامی را دارد منتقل می‌کند؛ اما به لحاظ مفهوم د و ذ و ع یک مفهوم غیر اسلامی است، ترکیبی از این دوتاست. یک بار دیگر شما از این به بعد به قرآن و روایات، البته نه همه روایات، روایاتی که با عقل و سند درست برخورد کنید، از این بُعد نگاه کنید که می‌شود در یک فیلمی خیلی هنرمندانه 5 تا خصلت و توصیف اسلامی را آورد یا خیر؟ من به دوستانم در باب... اگر به من بگویید کدام از این‌هایی که عرض کردیم امروز ضرورت آن در جامعه ما بیشتر است من عرض می‌کنم آن بخشی که مربوط به اصلاح سبک زندگی است، یعنی این که فیلم‌هایی ساخته بشود که رمان و آثار هنری ساخته بشود که مفهوم معاد، توحید، نبوت را بگوید این‌ها بسیار خوب و لازم است. حتماً. اگر بخشی بیاید راجع به مسائل احکام را بیان کند یک فیلم اسلامی است و صددرصد مفید است. یا یک فیلمی که بیاید جنبه عدالتخواهی اسلام را بگوید مبارزه با ظلم و استکبار را بگوید یک فیلم صددرصد اسلامی است. قیام به قسط؛ هر فیلمی که به قیام به قسط کمک کند یک فیلم صددرصد اسلامی است. هر سینمایی که به تهذیب نفوس و تربیت انسان‌ها کمک کند، هر فیلمی که احسان به والدین را در کنار ایمان به خدا، که قرآن می‌فرماید ایمان به خدا بیاورید و بلافاصله کنار آن می‌گوید احسان به والدین؛ یعنی رفتار نسل جدید را با نسل قبل، با پدران و مادران‌شان را اصلاح کنید یک فیلم قرآنی و اسلامی است. هرچه هنرمندانه‌تر بهتر. منتهی آن چیزی که بیش از همه امروزه به آن نیاز داریم این است که اصلاً سبک زندگی ماها اسلامی نیست! ریش‌هایمان اسلامی است! ریش اسلامی و حجاب اسلامی و زیارت اسلامی هست، عاشورا کل این ملت سیاه می‌پوشد، ما در دنیا چنین ملتی نداریم واقعاً هم قابل تقدیر است، واقعاً دشمن هم این جمعیت‌ها را می‌بیند می‌ترسد و می‌گوید این چه جور ملتی است همه ملت را می‌بیند که می‌آیند در خیابان یک چیز می‌گویند. می‌ترسند. اما یک چیز را بدانید یک خطری وجود دارد و آن این که ما روزها را تقسیم کردیم به روزهای مذهبی و روزهای غیر مذهبی! این یعنی سکولاریزم. عاشورا و تاسوعا و 28 صفر، عید فطر، این‌ها روزهای مذهبی است و آداب مذهبی انجام می‌دهیم. فیلم مذهبی هم زود دوربین را توی حسینیه و مسجد می‌برد خیال می‌کند مذهب فقط این‌جاست. خب این کار کلیساست! آن‌ها هم این‌طوری مذهب را قبول دارند. تا حالا در همین محرم و صفر چندین بار دیدم فیلم‌هایی را که حتماً به نیت خوبی هم ساخته شده است تمام موضوعش این است که یک هیئتی عَلَم و کُتَل دارند می‌خواهند بروند شبیه‌خوانی کنند، گُرز هم سرشان است و... این شده فیلم مذهبی. خب این که خلاف حرف‌های اسلامی است. شما بروید در زندگی امام حسین(ع)، می‌بینید طرف مخالف امام حسین(ع) است گداست، ورشکست شده، هیچ جا امید ندارد، می‌آید در خانه امام حسین(ع) در می‌زند و می‌گوید من می‌دانم که با شما جفا کردم اما الآن گرفتارم و هیچ جا جز شما امید ندارم. امام حسین(ع) تا می‌بینند که می‌خواهد ذلّت نشان بدهد می‌گوید نگو بنویس، من نمی‌خواهم کسی در چشم من نگاه کند و ذلت دیده شود حرمت تو هم باید حفظ شود. می‌گویند بنویس. می‌نویسد می‌آورد. بعد حضرت(ع) اجازه ندادند که گدایی کند، می‌روند و هرچه در خانه‌شان هست می‌آورند و به او می‌دهند. خود همین طرفی که مخالف امام حسین(ع) است نقل کرده راوی خود اوست، می‌گوید طوری حسین‌بن‌علی با من حرف زد و از من معذرتخواهی می‌کرد که کم‌کم یک لحظه من خیال کردم من دارم به او کمک می‌کنم و او دارد از من یک چیزی می‌گیرد! این‌طور از من معذرتخواهی می‌کرد. بعد هم من گفتم من بدهکارم، شما آبرو داری، می‌توانید به فلانی بگویید یک مقداری بدهی من را عقب بیندازد؟ امام فرمودند نه من این کار را نمی‌کنم چون بعداً باز باید تو پیش او بروی و تحقیر بشوی! من کل بدهی تو را به تو می‌دهم که شما دوباره پیش او ذلیل نشوی. با یک آدم مخالف!

این روایت را یک پزشک مسیحی از امام حسین(ع) نقل می‌کند. می‌گوید یک بچه‌ای پیش من آمد گفت مادرم مریض است دارد می‌میرد سریع نصفه شب اورژانسی منزل این‌ها رفتم، بعد دیدم یک بیماری دارد که فقط با جگر اسب درمان می‌شود، آن داروهای طبیعی‌ای که بوده فقط باید جگر اسب بخورد. گفتم جگر اسب تهیه کن. گفت ما اسب نداریم. گفتم در همسایگی شما کسی هست اسب داشته باشد مادرتان باید فوراً جگر اسب بخورد. گفت نه، فقط در همسایگی ما حسین‌بن علی است که اسب دارد. گفت خب برو ببین چه می‌شود؟ بلند شد آمد در خانه امام حسین(ع)، با چندتا خانه آن‌طرف‌تر همسایه امام حسین بود، مخالف ایشان هم بود، گفت ما با این مخالف هستیم، ولی خود حسین‌بن‌علی یک وقت‌هایی برای ما چیزی می‌آورد. این پسر پیامبر است می‌روم حالا به او می‌گویم. پزشک مسیحی در روایت می‌گوید که امام معطل نکرد، سه‌تا اسب داشت گفت مادر شما چندتا جگر لازم دارد؟ یکی را ذبح کردند و آن‌جا دادند. می‌گوید تا سه‌تا اسب‌شان را حسین‌بن‌علی همان شب دستور دادند ذبح کردند و داد به مادر این شخصی که مخالف ایشان هم بودند. این‌قدر ما از این روایات راجع به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) داریم، نگاه کردن در قرآن، در سیره اهل بیت(ع)، این‌ها ظرفیت‌هایی است که برای سوژه‌های سینمایی است.

از آن طرف، تکنیک‌های قوی و جذاب که گاهی کفّار از آن خیلی بهتر از ما دارند از آن‌ها استفاده می‌کنند. این که آن تکنیک ذاتاً به درد کفر می‌خورد این‌ها حرف‌هایی است که می‌خواهد شماها را از صحنه حذف کند. آن تکنیک را یاد بگیرید، بین تکنیک و محتوا البته باید سواد داشته باشید و قدرت روحی داشته باشید که جذب محتوا به جای تکنیک نشوید، مرز بکشید. - آخرین جمله من - چون ما داشتیم کسانی را که توی سینما و هنر آمدند و گفتند ما تکنیک را از دشمن یاد می‌گیریم و محتوا را از اسلام! سواد اسلامی که نداشتند الا چهارتا مقاله و دوتا کتاب ناقص هم خوانده بودند این کل سرمایه اسلامی‌شان بود. به لحاظ روحی هم نه، تهذیب نفس نداشتند، آدم شخصیت داشته باشد که در جمع مخالف قرار گرفت خودش را حفظ کند این هم نبود. بعد در زندگی‌اش نوشته بود که من نشستم ظرف مدت کوتاهی هزارتا فیلم سینمایی مطرح در دنیا را همه را دیدم و تکنیک یادداشت می‌کنم. خوب کاری کردی، منتهی ظرفیت آن را داری؟ درست تفکیک می‌کنی تکنیک را از محتوا؟ بعد یک جاهایی به اسم تکنیک، محتوای مادی به خورد خودت و بقیه نمی‌دهی؟ بعد همین آقایی که مذهبی بود که همه را آن اوایل تکفیر می‌کرد گفت و نوشت که سینمای اسلامی نمی‌شود چون باید رئالیستی و واقعی و واقع‌بینانه باشد. واقعیت این است که در اتاق خواب مردم با روسری نیستند! و چون توی سینما نمی‌شود آن را نشان داد و... باز تو کل سینما را رفتی توی اتاق خواب؟! کل جهان اتاق خواب شد؟! مغز تو مشکل دارد. این همه مفاهیم راجع به انسان و بشر است ولی درست توی دستشویی می‌رود! حالا سینمای واقع‌بینانه و رئالیستی، اگر راست می‌گویید دوربین را توی دستشویی ببر خودت هم برو، بعد هم فیلم را مستند پخش کن! رئالیستی است! حریم عمومی و حریم خصوصی را نمی‌فهمی؟ این‌ها اسمش رئالیسم است؟ رئالیستی یعنی مرز حریم خصوصی و عمومی را برداری؟ این اسمش رئالیستی می‌شود؟ سینما باید واقعیت جامعه را بگوید – عین عبارات‌شان است که در مصاحبه‌هایشان آمده – آیا زن در اتاق خواب جلوی شوهرش با روسری است؟! شما از کل مفاهیم، این همه مفاهیم آخرش کجا رفتی؟ خب حضرت امیر(ع) می‌گوید – راجع به یک کسی فرمودند – این زندگی‌اش بین مستراح و آشپزخانه سرگردان است! این در نهج‌البلاغه آمده که فلانی تمام زندگی‌اش بین مستراح و آشپزخانه گذشت! این کل زندگی او بود. یک عده هم در عرصه سینما و هنر، کل هنرشان در مسیر اتاق خواب و مستراح و آشپزخانه و غسّالخانه می‌گردد! مذهبی فیلم می‌سازد که نصف فیلم او عزاداری است. دیدید این فیلم‌هایی که پخش می‌کنند اولاً عزاداری، همه عینک سیاه! گل سفید! همه لباس سیاه! همه این‌طوری می‌ایستند! بعد ده دقیقه قرآن و عزاداری سر قبر پخش می‌کند! این‌ها فیلم‌های مذهبی ماست! فکر می‌کند فیلم مذهبی یعنی عزاداری، یعنی قبرستان، مُرده و این‌طور مباحث. متأسفانه ضابطه‌ها و مرزها بهم پاشیده است.

در یک جمله: سینمای اسلامی سینمایی است که به وجه هنرمندانه و تأثیرگذار با جذاب‌ترین تکنیک‌ها به کمک پیچیده‌ترین ابزارها هرچقدر بتوانیم با مهارت کامل، اما 1) با قدرت روحی و ایمانی و تقوای هرچه قوی‌تر، توجه به خداوند، توجه به حق، تعصب بر سر حق و باطل، 2) آگاهی‌های هرچه عمیق‌تر شوندة اسلامی با مطالعات دائم، هرچه روی تکنیک کار می‌کنید چند برابر آن را روی محتوای اسلامی باید کار کنید. با قرآن، با روایات، با تاریخ صدر اسلام، سیره پیامبر و اهل بیت، با مفاهیم، با عرفان، با فلسفه، تفسیر، حدیث، کلام، فقه تا جایی که می‌شود آدم آشنا بشود. اگر آدم در یک موضوعی کار می‌کند باید با آن موضوع آشنا باشد. می‌خواهید راجع به عشق فیلم بسازید ببینید نگاه اسلام راجع به عشق چیست؟ جبر موقعیت، می‌خواهید به جبر و اختیار اشاره کنید و طعنه بزنید خب اول ببینید نگاه اسلامی به جبر و اختیار چیست؟ نمی‌دانی! عشق زمینی، عشق آسمانی، راجع به همه این‌ها ما بحث‌های اسلامی داریم. صلح، جنگ، دوستی، دشمنی،‌ ازدواج، طلاق. احکام اسلام. می‌خواهد اصلاح احکام و قوانین بکند 6 تا فیلم راجع به مسئله حق حضانت می‌سازد خب اول ببین حکم اسلام چیست بعد مسخره کن! حق حضانت، دفاع مطلق از زن مطلقه است. حق حضانت که وظیفه حضانت با مرد است که بعد از طلاق مسئولیت و اقتصاد بچه‌ها باید به ریش پدرش بند باشد تا آن زن بعد از طلاق بتواند تشکیل خانواده مجدد بدهد. وقتی که زنی با 4 تا بچه طلاق می‌گیرد چقدر شانس ازدواج مجدد دارد؟ آن مرد باید بپذیرد. مرد کلاً از خدا می‌خواهد که کل حضانت را به زن بدهند! این زن را بگیرد 6تا بچه پس بیندازد برود یکی دیگر را بگیرد باز 4 تا بچه دیگر و... همین‌طوری برود! بعد بگوید نه، حضانت حق زنان است باید به حقوق زنان احترام گذاشت! همین کاری که مردان در دنیا دارند می‌کنند با صدتا زن رابطه برقرار می‌کند 200تا بچه دارد که هیچ کدام نمی‌دانند پدرشان کیست! پدرشان را نمی‌شناسند مادرشان را می‌شناسند. فیلم ساخته طعنه می‌زند که چرا اسم پدر روی بچه است چرا اسم مادر نیست؟ این پدرسالاری نیست؟ نه نادان، چون کسی مادرش را اشتباه نمی‌گیرد آن باباها هستند که اشتباه می‌شوند، بابا دنبال کارش می‌رود. کسی مادر را اشتباه نمی‌گیرد، مادری که 9 ماه توی شکم این بودی همه می‌دانند که مادر کی کیست؟ پدر است که فرار می‌کند. پدر چه نقشی در تولید فرزند دارد؟ تمام مسئولیت روی دوش مادر است. اسم پدر را باید بگذاری که بیخ خِر آن پدری که مسئولیت اقتصادی و اجتماعی و مدنی این بچه با توست! در دنیا مردم مادران‌شان مجهول نیستند بلکه پدران‌شان هستند که گم می‌شوند. آقا چرا دیه زن نصف مرد است؟ دیدید فیلم پخش کردند تلویزیون هم چند سال پیش پخش کرد، البته بعد تهش را یک جوری جمع کردند، دیه او چرا نصف است؟ مگر دیه مرد را به مرد می‌دهند که برود توی قبر خرج کند؟ هرچه دیه مرد بیشتر است به زن او می‌رسد. من عرض کردم مرد زرنگ پدرسوخته کسی است که بگوید دیه خانم من را ده برابر من بکنید به شرط این که کاری کنید قبل از من بمیرد! خب هرچی دیه زن بیشتر باشد خدمت به مرد است و هرچه دیه مرد بیشتر باشد خدمت به زن است. مرد مسئول اقتصاد خانواده است اگر کشته شد گفتند بیشتر بدهید نه این که ارزش جان اوست، این که ارزش جان نیست. قرآن می‌فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَا» هرکس یک کس را، نفس زن و مرد ندارد یک انسانی را بکشد «کانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً» گویی تمام بشریت را کشته است. دیه ارزش جان نیست جبران بخشی از خسارت اقتصادی ناشی از خلأ و فقدان مرد در خانواده است. خب دیه مرد، دو برابر زن، خب معنی این، این است که جان مرد دو برابر زن می‌ارزد؟ خیر؛ معنی‌اش این است که اگر این مرد کشته شد و به آن عالم رفت، دو برابر باید به زن و خانواده‌اش پول بدهی که آن‌ها بتوانند خلأ آن را جبران کنند. ببینید همین احکام اسلام را، همین احکامی را که بعضی‌ها به عنوان احکام ضد زن مطرح می‌کنند تمام این‌ها – به تعبیر بنده – همه این احکام، احکام فمینیستی است، این‌ها همه صددرصد به نفع زن است. اگر کسی که مسئله جبری بودن موقعیت انسان را در آن هو نکند که اگر این بدبخت شد هیچ کس هیچ مسئولیتی نداشته باشد این جبر بوده! اگر این، این کار را کرد این جبر بوده. خب حالا من از تو می‌پرسم تو مسلمانی؟ مسلمانی در حد نماز و روزه بله، اما در این حد که اسلام راجع به جبر و اختیار چه می‌گوید نه! شرایط اقتضائی‌اش در چه حد است؟ کجای آن وظیفه داری؟ تازه در یک جایی که تو نمی‌توانی تصمیم بگیری مسئولیت تو آن‌جا چقدر است؟ همه این‌ها مسئله است. همین کتاب «عدل الهی» را نمی‌خوانند برمی‌دارند فیلم جبر و اختیار می‌سازند که خدا عادل نیست! این چه جهانی است!

راجع به سقط جنین فیلم می‌سازید، خیلی خب، خوب است. مسئولانه آمدی و می‌خواهی یک مشکل اجتماعی را حل کنی، بعد آن نسخه‌ای که می‌نویسی از دردت بدتر است و بیماری آن بیشتر است! آن را حل نمی‌کنی بلکه خراب‌ترش می‌کنی.

راجع به رابطه دختر و پسر، عشق؛ این همه فیلم ساختند که در آن 60 تا سؤال مطرح می‌کند یک جواب درست منطقی توی آن نیست. در دهن آن هنرپیشه این جمله را می‌گذارد، توی دهن آن یکی یک چیز دیگر می‌گذارد، این از قول آن می‌گوید آن از قول این می‌گوید. توی سینما دست خود آدم است آدم توی سینما خالق است هر چیزی را از دهن هرکسی که دلش بخواهد می‌گوید می‌گذارد توی دهن او می‌گوید بگو. طرف گفت مگر می‌شود این حرف‌ها را زد؟ گفت بله ما گفتیم شد. این هم در حوزه مطالعاتی.

یکی، سبک زندگی را مهم بگیرید. در عرصه سیاست،‌خانواده، اجتماع، چون جامعه ما مشکل دارد. و یکی هم گره زدن مفاهیم انقلاب با نیازهای واقعی مردم. چون در ذهن بعضی‌ها این است که یک چیزی به نام شعارهای انقلاب و امام داریم، جداگانه یک چیزی داریم به نام واقعیات زندگی! نمی‌فهمند که این، همین است. یعنی اگر بگوییم علیه استکبار و صهیونیزم شعار می‌دهیم این یک چیز بی‌ربط با زندگی تو، عزت تو و استقلال تو نیست، که بعد بگویی یک عده می‌گویند ایدئولوژی! یک عده می‌گویند منافع! نه؛ منافع تو در این ایدئولوژی و مکتب است. منافع تو در همین مقاومت است.

می‌خواهم غافلگیرتان کنم! والسلام علیکم و رحمه الله.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha